معمای دختر ۲۲ گمشده در شیراز به کجا رسید؟
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۱۳۶۵۳
اشک میریزد و از مردم، پلیس، هنرمندان و ورزشکاران میخواهد که به او کمک کنند. پدر میانسالی که حالا ۴۵ روز است، هیچ خبری از دختر جوانش ندارد. کلیپ اشکهای دردناک این پدر حالا در فضای مجازی دستبهدست میچرخد. همه در جستوجوی سما هستند.
به گزارش شهروند، دختر ۲۲ سالهای که برای خرید به یک پاساژ در شیراز رفت، ولی هرگز بازنگشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوربینهای مداربسته، تصاویر این دختر را تا زیر پل معالیآباد شیراز ثبت کرده، ولی پس از آن درست وقتی که او به زیر پل میرود تا سوار تاکسی شود، هیچ دوربینی آن اطراف نبوده تا او را نشان دهد. برای همین اصلا معلوم نیست این دختر سوار چه ماشینی شده است. فقط آخرین بار با خانوادهاش تماس گرفت و گفت که به زودی میرسد.
هیچ سرنخی در دست نیست. هیچکس از او خبر ندارد. حالا پدرش در ویدیویی تلخ و دردناک، از مردم خواهش میکند که به دنبال دخترش بگردند. تنها خواهرش ۴۵ روز تمام، وجببهوجب خیابانهای شیراز را گشت تا شاید ردی و نشانهای از سما پیدا کند، ولی هیچ اثری از او نیست.
سالومه، خواهر سما، در حالی که اشک میریزد و حال و روز خوشی ندارد، جزئیاتی از این ماجرای غمانگیز را روایت میکند:
خواهرتان دقیقا چه روز و کجا ناپدید شد؟
ما ساکن اصفهان هستیم. چند روز بود برای سفر به شیراز و خانه عمهام رفته بودیم. قرار بود همان شب یا فردا صبحش همگی راه بیفتیم و به اصفهان برگردیم. روز ۲۵ تیرماه بود. سما ساعت ۷:۲۰ عصر، از خانه بیرون رفت تا برای خودش یک سری وسیله شخصی بخرد. به پاساژی در خیابان معالیآباد شیراز رفت. یکی دو ساعت بعد، حدود ساعت یکربع به ۱۰ بود که سما خبر داد، در حال برگشتن به خانه است و یک ربع دیگر میرسد. پس از آن گوشیاش خاموش شد و دیگر هیچ خبری از او نداریم.
آخرین وقتی که تماس گرفت، دقیقا چه گفت؟
اول وقتی رسید، از آنجا با ما تماس گرفت. ما هم داشتیم با او هماهنگ میکردیم که چه زمانی به اصفهان برگردیم. اینکه آیا امشب میرسیم یا صبح زود برگردیم. راجع به این مسائل صحبت کردیم و او گفت برود خریدش را بکند و زود برگردد. در اولین تماس، صدای همهمه میآمد. مشخص بود که در خیابان است. تا اینکه ساعت یک ربع به ۱۰ تماس گرفت و گفت که دارد برمیگردد. این بار صدای همهمه نمیآمد. انگار سوار تاکسی شده بود.
به کسی مظنون نیستید؟
تمام دوربینهای مداربسته آن محل را بررسی کردیم. دوربینها نشان میدهد که سما به تنهایی از خیابان گذشته و وارد پاساژ میشود. انگار یک نفر او را تعقیب میکند. حتی وقتی سما وارد یک مغازه میشود، او میایستد و داخل مغازه را نگاه میکند. تا یک مسافتی هم دنبالش میرود و دیگر دوربینها قطع میشود، اما نمیدانیم او چه کسی است. حتی نمیدانیم دستگیر هم شده یا نه.
تا الان کسی هم به عنوان مظنون دستگیر شده؟
بله. انگار دو سه نفر را دستگیر کردند. ولی اصلا به ما اطلاعات نمیدهند. نمیدانیم این افراد چه کسانی هستند. فقط میدانم یک نفر از آنها همان راننده تاکسی است که سما را به معالیآباد شیراز برده بود. گویا از او تحقیق میکنند که ببینند دوباره همان فرد، او را بازگردانده یا نه. در کل هنوز هیچ چیزی مشخص نیست. البته پلیس آگاهی در این زمینه زحمت زیادی میکشد و به صورت جدی پیگیر این ماجراست.
یعنی هیچ آثار یا سرنخی هم پیدا نشده است؟
نه اصلا. هیچ سرنخی در دست نیست. سما تا زیر پل معالیآباد میرود و دیگر هیچ نشانهای از او یافت نمیشود.
سما با فردی در ارتباط نبود یا خواستگاری که به او مظنون شوید؟
او یک خواستگار دارد که اصلا در ایران نیست. الان هم حال او از همه ما بدتر است. مطمئنیم که کار او نیست. سما با هیچ فرد دیگری در ارتباط نبود.
امکانش نیست که خودش به جایی رفته باشد؟
سما چنین دختری نبود. او با خانواده رابطه صمیمی داشت. حتی اگر با پسری آشنا میشد بهخصوص به مادرم بلافاصله اطلاع میداد. اصلا اینطور نبود که در خانه محدود باشد یا با کسی اختلاف داشته باشد. او حتی اگر نیمساعت هم میخواست بیرون برود، خودش اطلاع میداد. امکان ندارد خودش جایی رفته باشد. چون حتی اگر به فرض که رفته باشد، آخرین بار چرا تماس گرفت و گفت که یک ربع دیگر میرسد. چرا در شیراز باید برود و دیگر برنگردد. آن هم شبی که قرار بود به اصفهان برگردیم. برای همین اصلا احتمالش نیست که خودش جایی رفته باشد.
آخرین بار چه لباسی پوشیده بود؟
یک سارافون مشکی همراه با مانتوی مشکی، روسری سبز و سفید و یک کیف سفید هم داشت.
خواهرتان درس میخواند؟
بله. سال سوم رشته روانشناسی تربیتی بود.
شما چند خواهر و برادر هستید؟
ما دو خواهریم و یک برادر کوچکتر هم داریم. من ازدواج کردم. سما به همراه برادرم با خانواده زندگی میکرد.
الان حال و روز خانواده چطور است؟
همه نابود شدهایم. هر روز اشک میریزیم. مادر و پدرم دیگر توانی برایشان نمانده است. امید دارند و چشم انتظارند که شاید خبری از سما شود. دیگر نمیدانیم باید چکار کنیم. من خودم هرجایی که فکرش را کنید رفتم و گشتم. ۴۵ روز تمام در شیراز ماندم. هر روز و هر شب از خانه بیرون میزدیم و در جستوجوی سما بودیم. وجببهوجب شیراز را گشتیم. ولی هیچ خبری نیست.
سما رفته بود چه چیزی بخرد؟
میخواست قبل از برگشت به اصفهان چند وسیله شخصی بگیرد. مثلا یک گوشواره کوچک داشت، رفت آن را عوض کند.
طلا هم همراهش بود؟
نه. ولی بدلیجاتی که شبیه به طلا باشد زیاد داشت.
الان درخواست شما چیست؟
اینکه مردم و هنرمندان کمکمان کنند تا سما را پیدا کنیم. مگر میشود که هیچ خبری از او نباشد. ما داریم دیوانه میشویم. هیچ آثاری از او نیست. حداقل پلیس تصاویر دوربینهای ماهوارهای را بررسی کند. هر هزینهای هم داشته باشد خودمان پرداخت میکنیم. فقط از این وضعیت خلاص شویم. ما ۴۵ روز است که زندگی نداریم و حالمان خوش نیست.
منبع: فرارو
کلیدواژه: تماس گرفت و گفت معالی آباد آخرین بار هیچ خبری یک ربع ۴۵ روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۱۳۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به فصل دوم مسابقه معمایی موزیکال «صداتو» / نغمهای در دل معمای موسیقی
به گزارش قدس آنلاین، در دنیای پرهیاهوی برنامههای تلویزیونی، «صداتو» با ظرافت و نوآوری، معمایی جذاب را به گوش مخاطبان خود میرساند. این مسابقه موزیکال که با اجرای محسن کیایی از فیلیمو پخش میشود، تجربهای دلنشین را برای تماشاگران رقم میزند. در هر قسمت از صداتو، یک شرکت کننده، قدم به میدان چالشی ۳۰۰ میلیون تومانی میگذارد. این چالش، نبردی نفسگیر بین هوش و ذکاوت شرکت کننده و ۴ هنرمند با استعداد است. ۴ هنرمندی که هر کدام در ژانر موسیقی متفاوتی مهارت دارند، در این نبرد سهمی دارند: خواننده واقعی یا تقلیدکننده؟ این سوالی است که شرکت کننده باید با دقت به آن پاسخ دهد.
در این مسیر پرفشار، محسن کیایی با راهنماییهای خود، چراغ راه شرکت کننده خواهد بود. اما او تنها یار شرکت کننده نیست. ۴ هنرمند دیگر نیز در این سفر همراه او هستند؛ محمد بحرانی که با تسلط خود بر موسیقی نواحی، راهنماییهای ارزشمندی به شرکت کننده ارائه میدهد. محسن شریفیان موسیقیدانی شناخته شده که با دانش خود در عرصه موسیقی یاریگر شرکت کننده در تشخیص خواننده واقعی خواهد بود. امیرمهدی ژوله که با شوخ طبعی های همیشگی اش فضایی شاد و مفرح را به برنامه میبخشد و بار دراماتیک آن را تا حدی تعدیل میکند و شبنم مقدمی که به شرکت کننده در این چالش نفسگیر قوت قلب میدهد.
صداتو فقط یک مسابقه صرف نیست. این برنامه، دریچهای به سوی دنیای پر رمز و راز موسیقی و خوانندگی است. هر کدام از خوانندگان حاضر در برنامه، داستانی برای گفتن دارند؛ از تلاش برای ادامه خوانندگی در کنار شغلهای دیگر تا انگیزههای شخصی و آرزوهایشان. این روایتهای شنیدنی، نه تنها به جذابیت برنامه میافزایند، بلکه حس همدلی مخاطب را با شرکت کنندگان و خوانندگان نیز برمیانگیزند.
انگیزههای شرکت کنندگان برای برنده شدن ۳۰۰ میلیون تومان و برنامههایی که برای رسیدن به این هدف دارند، بار دراماتیک بالایی به برنامه میبخشند. تماشاگر با هر شرکت کننده همراه میشود و برای موفقیت او در این چالش نفسگیر، لحظه شماری میکند.
صداتو، با تلفیق ژانرهای مختلف، تجربهای منحصر به فرد را برای مخاطبان خود رقم میزند. روایتهای شنیدنی، حضور هنرمندان برجسته، موسیقی متن دلنشین و فرمت نو و جذاب، از جمله نقاط قوت این برنامه هستند. موسیقی، عنصر اصلی و روح حاکم بر صداتو است. از آهنگهای دلنشین و پرشور گرفته تا قطعات آرام و احساسی، موسیقی در این برنامه نقش مهمی در انتقال حس و حال و ایجاد فضایی جذاب برای مخاطب ایفا میکند.
همچنین انتخاب خوانندگان با صدای گرم و گیرا، و همچنین تنوع ژانرهای موسیقی در برنامه، باعث میشود تا مخاطبان با سلیقههای مختلف از شنیدن موسیقی در صداتو لذت ببرند.